قالب وردپرس

که گفته‌است که سنگ در تبار من همیشه سنگ می‌ماند؟

تقدیم به زنان سرزمینم.

پرنده‌ای در آفتاب رخنه می‌کند
صدایی در آسمان
منم که در برابر خاک ایستاده‌ام
به کوه خیره می‌شوم
و سنگ ساکت می‌ماند در سینه‌ام
اگر گلویم یک دم شکفته می‌شد
که نعره‌ای زمین را بشکافد
تمام عالم را بر دوش می‌کشیدم
درون حنجره‌ام قارچ‌های زهر روئیده‌ست
دهانم از خزه انباشته‌ست
و در نگاهم آوار حسرتیست
که استخوانم را می‌ترکاند
کم از پرنده و آب
غبار می‌پوشانَدَم
و خوشه‌های سنبله در پایم قد می‌کشند
چنین که می‌گذرد مگر که بادهای قرون
نوایم استخوانم را بشنوند
بتاب بر من ای آفتاب
بتاب
که تاب این همه‌ام نیست
ببار بر من ای ابر
ببار
که بردباری ویرانم کرده‌ست
به چشمهایم بسیار اندیشیده‌ام
که گفته است که سنگ در تبار من
همیشه سنگ می‌ماند؟
پرنده‌ای در آفتاب
جرقه‌ای در جنگلی
به روی رِخنه‌ی خورشید خیره می‌مانم
و گوش‌هایم شکاف آسمان را حس می‌کند.

محمد مختاری

رنگ: رنگ خون بر روی آسفالت جدید به رنگ سیااه.

قالب وردپرس