قالب وردپرس

خداحافظ پاییز

در زندگی زیاد شنیده ام که میگویند ” جوجه را آخر پاییز میشُمارند” . نمیدانم که چرا چنین میگویند و جوجه ای هم ندارم که بشمارم اما میتوانم فکر کنم .

میتوانم فکر کنم به این 90 روزی که گذشت ، میتوانم فکر کنم به تمام اتفاق های که در آن افتاد ، میتوانم به این فکر کنم که “ای وای چقدر زود گذشت ” ، میتوانم فکر کنم به پاییز بودنش ، میتوانم فکر کنم به تمام خوبی هایش و میتوانم ….

فکر میکنم و نتیجه میگیرم .

همیشه نتیجه گیری هایم این گونه بودِ که یا به خودم تلقین کرده ام که همه چیز خوب بودِ و بهترین ها و یا ” نیمه ی خالی را دیدم” و نتیجه گرفتم که همه چیز بد بودِ .

نتیجه میگیرم ، نتیجه میگیرم این پاییز از لحاظ پاییز بودنش عالی بود ، درختان رنگارنگش ، غروب های غم انگیزش ، باران های دل انگیزش و برف هیجان انگیزش را دیدم و لذت بردم و برای خودم ثبت کردم .

اما از لحاظ خودم بودن ،هدف ها و آرمان ها زیاد خوب نبود ، اما امیدوار کننده است .

فردا 9مین سالگرد فوت مادر بزرگ است ، دلم برای خودِ خودِ خودش تنگ شده است ……

شب یلداتون مبارک :د

فال حافظ فراموش نشه :د

رنگ : بنفش

چشمانم را میبندم اما ذهنم …

من قسم میخورم که فرجه های امتحان ها بهترین موقع برای رمان خوندن هستن ، حداقل من فکر میکنم که اگه این ترم دانشگاه فرجه داشت من میتونستم تلاش های ناموفق خودم واسه ی خوندن “آناکارنینا” یا “سوربز” رو به یه تلاش موفق تبدیل کنم :د

____________________________________________________________________

من الان باید توی راه خونه باشم یعنی اگه بلیطی بود که گیر من میومد :د ، این دفعه اشتباه بلیط دیر گرفتن کار دستم داد و یه روز بیشتر موندنی شدم :د

کلا همیشه خونه رفتن واسه مدت کم (4-5) روز وسط دانشگاه خوبه ، همه میدونیم که مدت زمانش کمه پس ازش به بهترین حالت استفاده میکنیم :د

____________________________________________________________________

بعضی وقتا هم میشه بر خلاف پیش بینی ها بود ، میشه حساس نبود ، در کل میشه خوب بود .

خوب باشیم .

شب یلدا هم در پیش است :د

پیشنهاد : شب یلدا یک همشهری داستان بخرید و از فالش لذت ببرید 🙂

 

رنگ : نارنجی

گاهی فکر میکنم زمان ایستاده است

این که همیشه یه شب و روز هایی هستن که توشون حالت خوب نیست طبیعی عه ، ولی این که یه مدت طولانی همچین وضعیتی باشه اصلا اصلا طبیعی نیست .

این که آدم خیلی از اتفاقا و چیزهایی که قبلا براش مهم بود الان اصلا براش مهم نباشه و سرسری از کنارون رد بشه طبیعی نیست.

این که آدم چند روزی انگیزه نداشته باشه و همش خسته باشه طبیعی عه ولی این که همش بی انگیزه باشی طبیعی نیستش .

این که یه شب تا نزدیکای صب بیدار باشی و فکر کنی طبیعیه ولی این که چند شب همش بیدار باشی و فکر کنی طبیعی نیستش.

کلا این روزا خیلی چیزا طبیعی نیستن ، سقوطِ کامو یه چیزی تو همون مایه ها .

آدمی که هدف نداشته باشه ، بی انگیزه میشه . وقتی بی انگیزه شد دیگه هیچی واسش مهم نیست ،چه خوب چه بد فقط میگذرونه و خب به جهنم که چه جوری میگذرونه .

________________________________________________________

دوست دارم خانه بودم ، شب در اتاقم کنار پنجره مینشتم و کتاب میخواندم و پس از تمام شدنش روی کاغذی مینوشتم : “دیشب تا دیر وقت بیدار بودم ، صبح مرا از خواب بیدار نکنید” ، و  ظهر از خواب بیدار شوم و سرِ میزِ ناهار از کتاب دیشب حرف بزنم.

دلم هوای سرد خانه را میخواهد که بابا را مجبور کند خیلی روز مغازه را تعطیل کند و به خانه بیاید ، بنشیند برایمان انار تورک کند و پس از آن سه تایی بشینیم انار بخوریم و از انار های تعریف کنیم و هار هار بخندیم .

دلم مامان را میخواهد که بیاید ازم بپرسد فردا ناهار چی درست کند و من به او بگویم چی میتوانی درست کنی و او مثله همیشه بگوید همه چیز ولی اولین غذایی را که من اسم میبرم موادش را در خانه نداریم و باز هم هر 2 هار هار میخندیم .

دلم بابا را میخواهد که بیاید سرِ میزِ ناهار یکی از اتفاق های جالبی که امروز در مغازه برایش اتفاق افتاده را تعریف کند و باز هم همگی بخندیم .

دلم …..

رنگ : مشکی + سبز

پیشنهاد :

این رو گوش کنید و باهاش فکر کنید .

من دلم بازم از این سایه ها میخواد …

قالب وردپرس